اهمیت و حتی اولویت دادن به سلامت روح و روان برای حفظ سلامت عمومی مردان و زنان ضرورت دارد. اما خانمها نسبت به آقایان، بیشتر دچار مشکلات و عوارض روحی و روانی میشوند.
اتفاقات اساسی در زندگی خانمها مانند بارداری، مادر بودن، یائسگی و ...، هم فشار جسمی ایجاد میکند و هم تنشهای روحی و روانی. تجربیاتی مانند مشکلات باروری، سقطجنین، فقر، تبعیضهای جنسیتی، خشونتها، بیکاری و تنهایی همگی بر چارچوب ذهنی یک زن و سلامت عمومی او تأثیرگذارند. در این مطلب به شما خواهیم گفت عوارض هیجانی و روانی در زنان با چه تفاوتهایی تجربه میشوند.
خانمها بیشتر با اضطراب دستوپنجه نرم میکنند
مطالعات زیادی نشان دادهاند که تأثیر استرس بر خانمها دو برابر همین تأثیر در مردان است. با توجه به این واقعیت که زنان با فاکتورهای استرس برانگیز زیادی با توجه به نقشهای خود در خانواده و اجتماع روبرو هستند، چندان عجیب نیست که اضطراب و استرس را بیشتر تجربه و تحمل کنند.
علائم مشکلات روحی در زنان به طور محسوسی متفاوت است
مشکلات روحی و روانی در خانمها میتواند علائمی کاملاً متفاوت با مردان داشته باشد. مثلاً علائم اضطراب در خانمها قابل رویتتر است زیرا خانمها در مقایسه با آقایان، تمایل بیشتری برای نشان دادن هیجانات خود دارند.
تحقیقات نشان میدهد هر چه میزان نارضایتی از ظاهر بیشتر باشد، کیفیت زندگی پایینتر، رنج و آزار روحی بیشتر و ریسک رفتارهای تغذیهای ناسالم بالاتر خواهد بود
خانمها بیشتر دچار اختلالات خوردن میشوند
هر زن و مردی میتواند دچار اختلالات خوردن شود اما درصد آن در میان زنان بیشتر است و آنورکسیا (کم خوری عصبی)، بولیمیا (پُرخوری عصبی) و دیگر اختلالات خوردن در خانمها بیشتر تشخیص داده میشود. زیرا مکانیسم عصبی یک زن بیشتر احتمال دارد که دستخوش فعالیت مغزی شود که با دریافتهای منفی بدنی مرتبط هستند. خانمها توجه و نگرانی بیشتری نسبت به ظاهر خود دارند و بیشتر ممکن است از ظاهر خود ناراضی باشند که در مردان کمتر دیده میشود.
خانمها بیشتر دچار اختلال استرس پس از حادثه میشوند
خانمها دو برابر آقایان در معرض اختلال استرس پس از حادثه هستند. علت این تفاوت به این واقعیت برمیگردد که زنان بیشتر احتمال دارد برخی از انواع حوادث را تجربه کنند مانند خشونت خانگی، تجاوز و تعرض، اما مردها کمتر در معرض این حوادث هستند. وقتی به مسئلهی واکنش جنگ/گریز/میخکوب شدن بدن در شرایط حادثه برانگیز میرسیم، زنان اغلب واکنش میخکوب شدن را از خود نشان میدهند اما واکنش مردها با جنگ یا گریز است.
مشکلات روحی زنان پیچیدهتر است
جدالهای احساسی و هیجانی که زنان با آن روبرو هستند، تحت تأثیر مشکلاتی که به جنسیت آنها مربوط میشود و کلیشههایی که به آنها تحمیل میشود تشدید و پیچیدهتر خواهد شد. همین مسئله باعث میشود بیماریهای روحی و روانی زنان تبدیل به یک میدان جنگ شود که چالشهای سنگینی را تحمیل میکند.
اختلالات اعصاب و روان ناشی از سیستم باروری زنان در حال افزایش است
خانمها ممکن است تحت مشکلات روحی و روانی مرتبط با سیستم باروریشان مانند اختلال ناخوشی پیش از قاعدگی، افسردگی پس از زایمان و حتی یک غوغای هیجانی طی یائسگی قرار بگیرند. زنان در این دورهها دچار حساسیتهای عاطفی شدیدتری میشوند.
اهمیت بیش از اندازه به وضعیت ظاهری میتواند یک عامل استرس برانگیز اساسی باشد
تحقیقات نشان میدهد هر چه میزان نارضایتی از ظاهر بیشتر باشد، کیفیت زندگی پایینتر، رنج و آزار روحی بیشتر و ریسک رفتارهای تغذیهای ناسالم بالاتر خواهد بود. اطلاعات آماری حاکی از این هستند که داشتن نارضایتی از وضعیت ظاهری خود میتواند خانمها را در هر سن و سالی تحت تأثیر قرار دهد و ایجاد هیجانات منفی مانند خشم، نفرت از خود، اضطراب و ناامیدی نماید.
داشتن مسئولیتهای زیاد، زنان را در معرض استرس مضاعف قرار میدهد
یک خانم متأهل و شاغل به اضطرابهای زیادی درگیر است زیرا انگار با انبوهی از مشغلهها و مسئولیتهای مربوط به محل کار و خانه و رسیدگی به بچهها و ... مواجه است که تعادل زندگی را به هم میزنند. بنابراین خیلی مهم است که خانمهای شاغل، مسئولیتهای خود را تجزیه و تحلیل کرده و تا جایی که امکان دارد از باری که بر دوش دارند کم کنند تا به سلامت روحی و روانی خود آسیب کمتری زده و کیفیت زندگی خود را بالا ببرند.
آمار نشان میدهند خانمها دو تا سه برابر آقایان ممکن است افسردگی را تجربه کنند. این تفاوت به احتمال زیاد ناشی از نوسانات هورمونی و مسائل روانی است. زنان شاغل، الگوهای رفتاری معمول در افسردگی را بیشتر از خود نشان میدهند مانند شانه خالی کردن از کار یا اجتناب از کار، اهمیت ندادن به هدف و موفقیت و حتی افکار خودکشی. مطمئناً این مسائل را نباید نادیده گرفت.
درک ارتباط میان بیماریهای روحی و روانی زنان و عوامل روحی و روانی که آنها را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد اهمیت زیادی دارد چون کمک میکند شالودهی عصبی بیولوژیکی ِ مستعد بودن زنان برای ابتلا به این عوارض را بشناسیم و در جهت پیشگیری و درمان قدمهای مؤثرتری برداریم.