خانوادهها و آموزش و پرورش، نقش مهم و بهسزایی در معرفی میراث فرهنگی به کودکان و نوجوانان دارند. پدر و مادرها میتوانند بچهها را با تاریخ و پیشینه فرهنگی خود آشنا کنند و با آنها ازآداب و رسوم و سنتها بگویند.
طبیعی است که کودکان و نوجوانان باید گذشت و فرهنگ و پیشینه فرهنگی خود را بشناسند و بدون شک، خانوادهها و پس از آن آموزش و پرورش، نقش مهم و بهسزایی در معرفی میراث فرهنگی به این گروه سنی دارند. پدر و مادرها میتوانند بچهها را با تاریخ و پیشینه فرهنگی خود آشنا کنند و با آنها ازآداب و رسوم و سنتها بگویند. پدر و مادری که برای فرزند خود قصه میگویند یا در گفتار خود از ضربالمثلها و مثلهای ایرانی استفاده میکنند، آگاهانه یا ناآگاهانه، فرهنگ ریشهدار خود را به فرزندانشان منتقل کرده و آنها را با فرهنگ و میراث فرهنگی خود آشنا میکنند. از طرفی، کتابهای درسی، سهم موثری در معرفی آداب و رسوم و بناهای تاریهی و موسیقی محلی و ارزشهای آن به کودکان و نوجوان دارند.
همزمان با هفته موزه و میراث فرهنگی به گفتوگو با دو نویسنده کودک و نوجوان پرداخته و نظر آنها را درباره چگونگی آشنا کردن بچهها با پیشینه تاریخیشان جویا شده. مجید شفیعی که خود، مرمت خوانده و با موزهداری آشناست به اینکه ریشههای فرهنگی و هویتی بچهها در خانواده شکل میگیرد، اشاره و بیان میکند: «پدر و مادرهایی که کتاب میخوانند و با قصهها و افسانهها آشنا هستند، چه بخواهند چه نخواهند، فرزندان خود را با فرهنگ و پیشینه فرهنگی خود آشنا میکنند.»
به گفته نویسنده کتاب «ماه پیشونی قصه ما»: «باید گذشته را کاوید و هویت تاریخی و فرهنگی خود را بازشناخت. بیتردید، مطالعه متون ادبی و داستانهای شاهنامه و مثنوی مولوی و افسانهها و اسطورهها، روش موثری برای آشنایی با فرهنگ و تاریخ است. از سوی دیگر باید به بازآفرینی و بازنویسی ادبیات کهن و افسانهها براساس شرایط امروز پرداخت و به نسل جدید آموخت که تفاوتها را ببینند و نسبی بودن همهچیز را بپذیرند.»
شفیعی، کتابهای درسی را یکی از بهترین و مهمترین ابزارها برای انتقال دانش و فرهنگ برمیشمرد و معتقد است: «در بسیاری مناطق ایران، کتاب درسی جدیترین و شاید تنها کتابی است که در اختیار بچهها قرار میگیرد، پس مؤلفان کتابهای درسی میتوانند با یک زبان هنری و غیر مستقیم و در قالب شعر، قصه و داستان، کودکان را با مؤلفههای فرهنگی خود آشنا کنند؛ چه اشکالی دارد اتاقی را به تصویر بکشیم که کف آن با قالی کاشان فرش شده و برای دانشآموزان، با زبانی ساده و روان توضیح دهیم که مردم دنیا با این قالی آشنا هستند؛ یا پشت جلد کتابهای درسی از تصویر بناهایی استفاده کنیم که جنبه تاریخی دارند و در فهرست یونسکو ثبت شدهاند. نه اینکه مردم خوزستان «چغازنیل» و «سازههای آبی شوشتر» را نشناسند و آذربایجانیها هم با «تخت سلیمان» بیگانه باشند.»
به گفته این نویسنده کودک و نوجوان، علاوه بر کتابهای درسی با انتشار داستان و رمان، به شکل مستقل هم میتوان به معرفی ابنیه تاریخی پرداخت و او خود در «گذری بر خاک نمناک» چنین کرده و کوشیده پاسخی برای این پرسش بیابد که »ما در کجای جهان ایستادهایم؟». نویسنده در این کتاب به معرفی ۱۰ بنای شاخص ایرانی که در فهرست جهانی یونسکو ثبت شدهاند پرداخته و برای این کار از قالب قصههای فانتزی و تخیلی بهره برده تا زیگورات چغازنبیل، پاسارگاد، بیستون،تخت جمشید، ارگ بم، سازههای آبی شوشتر، تخت سلیمان،کلیسای سنت استپانوس، گنبد سلطانیه و میدان نقش جهان را به نوجوانها معرفی کند.