یک کارشناس آموزش گفت: جدا از درس چیزی که در آموزش مجازی لطمه خورده رابطه میان والدین و دانشآموزان است، مخصوصاً روابط مخدوش شده مادر فرزند و خاطرات دردناکی که در این دوران برای آنها باقی مانده را بهسادگی نمیشود جبران کرد.
نوروز ۱۴۰۱ که تمام شود قرار است همه دانشآموزان بعد از دو سال بهمدرسه بروند تا شاید برای اولین بار بوی ماه مدرسه بهجای مهر با فروردین عجین شود، دانشآموزانی که در تمام دو سال گذشته بهدلیل شیوع کرونا بهجای میز و نیمکت پای تبلت و تلفن هوشمند نشستند تا آموزش متوقف نشود؛ اگرچه آموزش در بستر فضای مجازی بهکار خود ادامه داد اما کیفیت آن بهگونهای بود که یک کارشناس میگوید: «برخی دانشآموزان پایه دوم ابتدایی حتی حروف الفبا را هم نمیشناسند.»
این درحالیست که علاوه بر مهارتهای آموزشی، مهارتهای ارتباطی دانشآموزان از جمله کیفیت ارتباط آنها با والدینشان بهویژه مادران بهشدت با خدشه مواجه شده است.
دانشآموزان ابتدایی جملهسازی بلد نیستند
شاید کمتر کسی فکر میکرد از بهمنِ سالِ ۱۳۹۸ تا امروز آموزش مجازی طول بکشد، اگرچه در این فاصله و در بازه زمانی مختلف دانشآموزان برای رفع مشکل به مدرسه مراجعه میکردند اما تقریباً همه امور آموزشی در بستر فضای مجازی پیگیری شد، اقدامی که بهنظر میرسد در مواجهه با شیوع ویروس کرونا چارهای جز آن وجود نداشت اما این بیچارگی آسیبهای جدیای به سواد دانشآموزان وارد کرد. طوریکه محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش میگوید: «طبق اعداد و ارقامی که یونسکو اعلام کرده همه کشورها بین ۴۰ تا ۷۰ درصد افت آموزش داشتند، بهویژه در دوره دبستان، در این دوره آموزشها بیشتر بر سوادآموزی متمرکز است، اما این آموزشها را اگر بخواهیم با آمار یونسکو درباره ایران بررسی کنیم، در خوشبینانهترین حالت بالای ۵۰ درصد افت آموزشی داشتیم.»
همچنین زهرا خمامی، معلم پایه اول ابتدایی میگوید: «شرایط تحصیلی دانشآموزان در این مدت افت کرده است، مثلاً درس فارسی را بهعنوان مهمترین درس دوران ابتدایی درنظر بگیرید، در این درس زبان آموزی مهم است، اما در دو فرآیند زبان آموزی یعنی صحبت کردن و شنیدن، در کلاسهای آنلاین بهشدت دچار نقص بودیم، در این دوران که گاهی دانشآموزان به مدرسه میآمدند ما متوجه میشدیم آنها در جملهسازی برای صحبت کردن دچار مشکل هستند، معلمهای کلاس دوم میگویند خیلی از دانشآموزان حروف الفبا را خوب نشناختهاند و جمله سازی بلد نیستند، چراکه وقتی در فرآیند تدریس گفتوگو کمرنگ شد زبانآموزی دانشآموزان مطمئناً با مشکلات جدی مواجه میشود.»
آسیبی که آموزش مجازی به رابطه والدین و فرزندان زد
افت تحصیلی ایجاد شده برای دانشآموزان مانند خیلی چیزهای دیگر نسبت وسیعی با عدالت دارد، طوریکه تفاوت میان امکانات هر دانشآموز در یادگیری آنها طی دو سال گذشته تاثیر گذاشت. نیکنژاد میگوید: «دانشآموزان ابتدایی را میشود به دو دسته تقسیم کرد، بخشی از اینها شهرنشین و جزو طبقه متوسط به بالا هستند، این گروه توسط خانوادههایشان پشتیبانی شدند، یعنی خانوادهها اجازه ندادند افت آموزشی خیلی شدید باشد. اما یک بخش از دانشآموزان برای خانوادههایی هستند که آنها سواد و توان لازم برای کمک به سطح آموزشی فرزندان خودشان را نداشتند، این گروه حتی تا ۸۰ الی ۹۰ درصد با افت شدید آموزشی مواجه شدند، طوریکه برخی همکاران پایه دوم ابتدایی میگویند دانشآموزانشان حروف الفبا را نمیشناسند.»
خمامی هم معتقد است «افت آموزش در خانوادههایی که پدر و مادر سواد داشتند و بچهها دسترسی شخصی به تلفن هوشمند داشتند کمتر است اما بههمین نسبت وقتی خانوادهها کم سواد بودند و بچهها به ابزار ارتباط دسترسی شخصی نداشتند شدت افت تحصیلی بیشتر شد.»
این مدرس آموزش خانواده در کنار ضعف تحصیلی دانشآموزان ابتدایی، با اشاره به مخدوش شدن رابطه فرزند و والدین بهویژه مادران در دوران آموزش مجازی ادامه میدهد: «روزهای اول آموزش مجازی دانشآموزان به فیلمهای آموزشی بیشتر توجه میکردند، اما هرچقدر به پایان سال میرویم خود دانشاموزان هم از این وضعیت خسته شدند، لذا دلزدگی را در خانوادهها و بچهها میشود احساس کرد، چون این فضا دیگر برایشان قابل تحمل نیست، جدا از درس چیزی که از این وضعیت لطمه خورده رابطه میان والدین و دانشآموزان است، مخصوصاً مادر و فرزند، گمان میکنم روزی بشود کمبودها و ضررهای افت آموزش در درس فارسی و ریاضی را جبران کرد، اما روابط مخدوش شده مادر فرزند و خاطرات دردناکی که در این دوران برای آنها باقی مانده را بهسادگی نمیشود جبران کرد و میتواند برای این نسل پایدار بماند.»
افت مهارتهای ارتباطی میان دانشآموزان
شاید اگر هرکدام از ما به اطراف خود نگاه کنیم متوجه منظور کارشناس آموزش درباره مخدوش شدن رابطه والدین با فرزندان شویم، وضعیتی که در آن بچهها و والدین بهدلیل ارتباط هر روزه در فرآیند یادگیری گاهی از دست یکدیگر عصبانی میشوند و حتی در این بین تنبیه بدنی یا روحی هم برای دانشآموزان درنظر گرفته میشود، انتشار ویدیوهای متعدد دراینباره در فضای مجازی موید این واقعیت است. اما درکنار چنین وضعیتی کارشناسان معتقدند دوری از آموزش حضوری سبب شده دانشآموزان مهارتهای زندگی را یاد نگیرند.
دراینباره زهرا خمامی میگوید: «ضعف برقراری مهارتهای اجتماعی و ارتباطی در دانشآموزان خیلی بیشتر از ضعف آموزش است، یک دانشآموز مهارتهای اجتماعی مانند داوطلب شدن را در مدرسه به تدریج یاد میگیرد، بلد میشود در گروهها چگونه همکاری کند یا دوست پیدا کند، وقتی با دوستش قهر میکند آشتی کردن را یاد میگیرد، قرض دادن و قرض گرفتن را یاد میگیرد، دانشآموزان زندگی دور از پدر و مادر را در مدرسه یاد میگیرند تا بتوانند از حضور پررنگ پدر و مادر چند ساعتی دور باشند، به نوعی دارند تمرین مستقل بودن میکنند، اما همه این مهارتها را ما از دست دادیم، در طول این مدت و در همان ساعتهای کم که دانشآموزان مدرسه میآمدند، خیلی از آنها مضطرب بودند و دائم از معلم میخواهند بالای سرشان باشند، چون در تمام این مدت مادر بالای سرشان بوده و دانشآموز فکر میکند در مدرسه هم همچنان باید این اتفاق بیفتد، چراکه دانشآموز آن اعتماد را به خودش ندارد و مدام به تایید نیاز دارد.»
نیکنژاد با اشاره بههمین مسئله بیان میکند: «یک بخش دیگر آموزش در مدارس درکنار آموزشِ خواندن و نوشتن آماده کردن دانشآموزان برای زندگی آینده است، یعنی گسترش آموزشهای مهارتی، طوریکه دانشآموزان بتوانند با یکدیگر و محیط اطراف ارتباط برقرار کنند، یا بتوانند حرف بزنند، جلوی زورگویی بایستند، دروغ نگویند و مهارتهای دیگر، در مدرسه بچهها یاد میگیرند از حقوق خودشان دفاع کنند، یاد میگیرند که اگر به اندیشه و رفتار کسی توهین کردند ممکن است مورد بیتوجهی قرار بگیرند، در مدرسه دوست شدن را یاد میگیرند، اما در دو سه سال گذشته ما از این آموزشها محروم بودیم، بهویژه برای دانشآموزان دبستانی، اگر آنها در این سن نتوانند این مهارت را یاد بگیرند برای آیندهشان کمی سخت میشود و قابل جبران نیست.»
لزوم آموزش معلمان و والدین برای بازگشت به آموزش حضوری
آنطورکه کارشناسان معتقدند آموزش مجازی سبب ضعف مهارتهای آموزشی و ارتباطی در دانشآموزان شده است، مواردی که بهنظر میرسد از فردای آموزش حضوری باید برای آن برنامهریزی داشت، نیکنژاد بیان میکند: «بهنظر میرسد برای سالهای آینده آموزش و پرورش با برنامهریزی درست باید بخش زیادی از این آسیبها و ضررها را جبران کند، از معلم حمایتهای روحی و مالی انجام دهد تا معلمها بتوانند وقت بیشتری برای دانشآموزان اختصاص دهند، گرچه که بسیاری از معلمها این کار را انجام میدهند، مدرسهها برای دانشآموزانی که بازماندند کلاسهای فوقالعاده و البته رایگان داشته باشند، البته شرایط آموزش و پرورش در کشور ما طوری هست که نباید این انتظار را از آنها داشت اما برای توصیه کردن جای گفتن دارد.»
خمامی هم با اشاره به ضرورت مداخله بیشتر، به اهمیت آموزش معلمان برای جبران مهارتهای ارتباطی دانشآموزان اشاره میکند و میگوید: «مسئولان سالها نسبت به پیشنهادهایی که از درون مدرسهها مطرح میشود بیتوجه هستند، چیزی که ما میبینیم کاهش تدریجی کیفیت آموزش در مدرسهها است و حالا با آمدن کرونا هرآنچه دیده نمیشود عیان شد، یعنی نشان داد ما در زمینههای مانند آموزش معلمان و اولویتهای آموزش دچار مشکل هستیم؛ بهنظرم در این شرایط ضعف آموزشی دانشآموزان را با یک ارزیابی اولیه و وقت گذاشتن چند ماهه میشود بر طرف کرد، اما در خصوص ضعف مهارتهای زندگی حتما نیاز به آموزش معلمان است، آموزشهای کارگاهی که زیر نظر روانشناس برگزار شود، معلمها باید آموزش بگیرند تا بتوانند مهارتهایی مانند جرأت ورزی، نه گفتن، و سایر مهارتهایی که بچهها نیاز دارند را به آنها ارائه کنند. از طرفی خانوادهها هم باید آموزش ببینند تا بتوانند وابستگی ایجاد شده با دانشآموز یا روابط مخدوش شده با او را ترمیم کنند.»