آشا محرابی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که اینک نمایش بچههای تکِ استریت کارلو را کارگردانی و روی صحنه برده است، تاکید کرد مهمترین رسالت هنرمند در این زمانه که زندگی میکنیم، این است که امید و انرژی مثبت را به مخاطب منتقل کند.
آشا محرابی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، این روزها نمایش «بچه های تکِ استریت کارلو» را در تالار هنر روی صحنه دارد.
محرابی که از نوجوانی بازیگری را آغاز کرده و در بیش ۲۵ سریال، ۲۰ نمایش و ۱۰ فیلم سینمایی حضور داشته است، در پهنه کارگردانی نمایش های صحنه ای و رادیویی هم دستی دارد.
او در زندگی تئاتری اش، با کارگردانانی همچون حمید سمندریان، محمد رحمانیان، هادی مرزبان و محمدرضا خاکی، همکاری داشته است و تجربیات مختلفی را به عنوانِ بازیگر، کارگردان و صداپیشه در حوزه کارهای کودک و نوجوان اندوخته که در نمایش «بچه های تکِ استریت کارلو» به کار گرفته است.
نمایشنامه «بچه های تکِ استریت کارلو»، بر اساس ایده آشا محرابی، به قلم مریم تاجیک نوشته شده است. متن نمایش، پس از انتخاب بازیگران کامل شده و به همین واسطه، ویژگی های فردی بازیگران مثل توانایی در نواختن ساز یا انجام حرکات بدنی در خلق کاراکترها مورد توجه قرار گرفته است.
گفت وگوی ما با آشا محرابی را بخوانید:
«بچه های تک استریت کارلو» آمیخته به شعر، ترانه و طراحیِ حرکت است. اگرچه این نمایش با همین ویژگی ها، به وضوح گروه سنیِ کودک و نوجوان را مخاطبِ خودش قرار داده، ولی حضورِ مخاطب بزرگسال در اجرای این نمایش در تالار هنر، چشم گیرتر است. موافقید؟
به طور کلی کار کودک در کنار کار بزرگسال، نیازمند وجود همه توان و توجه خالق اثر است. از این لحاظ هیچ کدام برتری و مزیتی نسبت به دیگری ندارد. اما عنصر منحصربه فرد، در جهانِ کودک، میزان حساسیت و هوشمندی مخاطب کودک و نوجوان به اثر است. هنرمندان، معمولا با پیش فرضی از سلیقه و درکِ مخاطب به سراغ خلق اثر می روند؛ اما مخاطب کودک و نوجوان شما را به این سمت سوق می دهد که انتظارتان را از آن ها بالا ببرید. شما نمی توانید مخاطب کودک را دست کم بگیرید. به طوری که در شب های مختلف اجرا دیدیم حتی در مقابل پرسش بازیگر روی صحنه به وجد می آیند و برای پیشبرد داستان راه حل ارائه می دهند. با وجود این مخاطب، باید از تمام توان برای تولید یک اثر استفاده کرد.
برای هر اثر نمایشی که روی صحنه می آید می توان متصور شد که کارگردان یکی از این دو رویکرد را در اولویت قرار داده است؛ یا فرصتی است برای تجربه تئاتری و حاصلِ گرایش و اشتیاق درونیِ و یا نوعی پاسخ و چاره جویی به دغدغه های درونی اش است. مفاهیمی که در اجرا، هرچند به زبان ساده به آن ها پرداخته شده است، از رویکردِ کارگردان به اثر خبر می دهند. بچه هایِ خیابان کارلو، به دنبال آزادی اند، در چالشِ مداومِ امیدواری و ناامیدی به سر می برند و در این بین با مفاهیمی مثل شرافت، صبوری، اهمیتِ متحد بودن و پذیرفتن شکست ها روبه رو می شوند. در این باره بگویید.
رسالت هنرمند اهمیت خیلی زیادی دارد. ما در زمانی زندگی می کنیم که نیاز به امید و انرژی مثبت، یک نیاز مشترک و عمومی است. انتقال این حس مثبت چه بین خود گروه و چه از طرف گروه به مخاطب، اولویت من بوده است. یکی از دلایل ارتباط قوی این کار با مخاطب، ارتباطی بود که خود اعضای گروه با هم ساختند. اگر به خود خط داستانی هم رجوع کنیم می بینیم، افرادی که در شرایط نابسامان زندگی می کنند با پناه بردن به موسیقی و آواز، هرچقدر هم ناشیانه و غیر حرفه ای و «گروه بودن» خودشان را از واقعیت نامطلوب جدا می کنند و امید را جست وجو می کنند.
در «بچه های تکِ استریت کارلو»، شعر و موسیقی، در ساختن یک فضای رئالیسم جادویی مؤثر هستند. این فضای جادویی، «امید» را بین بچه ها زنده نگه می دارد. من امیدوار هستم این اجرا همین کاربرد جادویی را برای مخاطبش داشته باشد؛ آن ها را برای ساعتی هم که شده از هر واقعیت آزار دهنده ای مثل فضای مجازی رها کند. همان طور که بچه های استریت کارلو با آواز و موسیقی لحظاتی از واقعیت اضطراب آور رها می شوند و امید را پیدا می کنند. در پایان اثر هم این نکته برایم اهمیت داشت که توجه مخاطب را به تصمیم شخصیت ها جلب کنم. این که جدا از خوب بودن یا نبودن، چیزی که ارزش دارد، حرکت کردن و نگاه به آینده است.
این نمایشنامه خالی از پیچیدگی های زبانی و آمیخته به شعر است. بیشتر از هر چیزی به پیش برد داستان می پردازد و ارتباطِ مخاطب، به خصوص مخاطب کودک را، با اثر حفظ می کند. متن در شخصیت پردازی دچار یک دستی است اما این مسئله با پرداختن به توانایی های فردی بازیگران پوشش داده شده است. در این باره توضیح دهید.
متن بر اساس ایده ای که داشتم توسط مریم تاجیک نوشته شد. تجربه کارهای مشترک زیادی که با هم داشتیم، ما را به درک متقابلی از یکدیگر رسانده است. مهم ترین ویژگی شکل گیری متن، نوشته شدن آن در فضای اشتراکی بود. متن زمانی نوشته شد که بازیگران انتخاب شده بودند و نویسنده با شناخت فردی از هر بازیگر، نقشش را پرورش داد. به همین دلیل توانستیم از ویژگی های منحصر بچه ها، مثل نواختن ساز و یا قدرت بدنی در انجام حرکات به خوبی استفاده کنیم. این اتفاق کمک بزرگی هم به بازیگرها کرد تا بازی مطلوبی روی صحنه ارائه دهند.
«بچه های تک استریت کارلو»، روی صحنه چشمگیر و جذاب است و از لحاظ شنیداری، موسیقی، ترانه ها، وجوه دیداری، طراحی لباس و صحنه، یادآور پویانمایی های دوبله شده و تولیدات موزیکال است. نظرتان درباره این فاصله جهان اثر و جهان مخاطب کودک ایرانی چیست؟
از نظر من، جهان این نمایش به هیچ موقعیت خاصی ارجاع نمی دهد. می تواند متعلق به هیچ جا نباشد و می تواند متعلق به همه جا باشد. در کار با کودک این نکته اهمیت دارد که بتوانیم توجه مخاطب را جلب کنیم. در غیر این صورت هیچ محتوایی را نمی توان به مخاطب ارائه کرد. اهمیت موسیقی و فرم در همین جا احساس می شود. ما در اجرای فرم ها هم سعی کردیم تا به ساده ترین شکل، کلمات و ضربآهنگ آن ها را به فرم تبدیل کنیم. در این اجرا، فرم ها به شکل کلمات، ادا می شوند. این اتفاق در همراه کردن مخاطب کودک، تاثیری جدی دارد. باید در جلب توجه مخاطب کودک و نوجوان امروز، به سلیقه دیداری و شنیداری آن ها هم توجه کرد.