بسیاری در ایالات متحده در حال حاضر این سوال را مطرح میکنند که چرا دولت بایدن استراتژی بهتری برای بازگرداندن ایالات متحده به برجام نداشت. برخلاف توافق اقلیمی پاریس جایی که رئیس جمهور به سادگی اعلام کرد که سیاست ترامپ باطل شده است به نظر میرسد تیم بایدن مجبور است برای توافقی بهتر از توافق اولیه با ایران فشار بیاورد و درباره چگونگی لغو تحریمها تقلا کند.
الن لیپسون مدیر برنامه امنیت بین المللی در مدرسه سیاست و دولت در دانشگاه جورج میسون در ویرجینیا است. او رئیس سابق تیم مشاوران امنیتی باراک اوباما رئیس جمهوری امریکا در کاخ سفید بوده است. لیپسن هم چنین نایب رئیس سابق شورای اطلاعات ملی آمریکا بوده است. فعالیت در وزارت امور خارجه آمریکا، عضویت در شورای روابط خارجی، همکاری با شورای شیکاگو در امور بین الملل، موسسه مطالعات دیپلماسی دانشگاه «جورج تاون»، بنیاد «آسیا» (۲۰۱۵-۲۰۰۳) بخش دیگری از فعالیتهای او بوده اند.
به نقل از آسیا تایمز، «رافائل ماریانو گروسی» مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در تاریخ ۱۰ ژوئن هشدار داد که آخرین اقدامات ایران در مورد برنامه هستهای اش میتواند «ضربه مهلکی» به تلاشها برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ میلادی وارد کند.
این توافق توسط ایران و پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان امضا شد زمانی که دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۲۰۱۸ میلادی آمریکا را از آن خارج کرد لغو شده قلمداد شده بود.
علیرغم وعدههای انتخاباتی «جو بایدن» در سال ۲۰۲۰ میلادی او راهی برای بازگرداندن ایالات متحده به برجام پیدا نکرده و اقدامات ایران و آمریکا در ماههای اخیر امکان احیای برجام و هدف اصلی آن یعنی محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران و لغو تحریمها را به طور فزایندهای بعید میسازد. ماه هاست که مذاکرات برای احیای توافق هستهای به منظور محدود کردن توسعه برنامه هستهای ایران بین پیشرفتهای دیپلماتیک جزئی و بن بستهای پایدار در جریان بوده است.
با این وجود، تصمیم ایران برای خاموش کردن ۲۷ دوربین نصب شده برای نظارت بر فعالیت غنیسازی بر اساس مفاد توافقنامه ۲۰۱۵ میلادی تیره و تار شده است. این وضعیت منجر به کاهش اعتماد آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین مبنی بر این که جامعه بین المللی میتواند این روند را با موفقیت به پایان برساند شده است. این چشم انداز دلسرد کننده طیف وسیعی از پاسخها را در پی خواهد داشت از کسانی که همواره توافق را تنها یک تاکتیک به تعویق انداختن میدانستند تا رویارویی اجتناب ناپذیر با ایران تا کسانی که نگران هستند که برای زنده نگه داشتن برجام چه کاری میتوان انجام داد.
سه حوزه وجود دارد که میتواند به ما در درک چگونگی رسیدن به این نقطه کمک کند: سیاست ایالات متحده، محاسبات ایران، و تغییر محیط ژئوپولیتیک.
بسیاری در ایالات متحده در حال حاضر این سوال را مطرح میکنند که چرا دولت بایدن استراتژی بهتری برای بازگرداندن ایالات متحده به برجام نداشت. برخلاف توافق اقلیمی پاریس جایی که رئیس جمهور به سادگی اعلام کرد که سیاست ترامپ باطل شده است به نظر میرسد تیم بایدن مجبور است برای توافقی بهتر از توافق اولیه با ایران فشار بیاورد و درباره چگونگی لغو تحریمها تقلا کند.
فشار از سوی جمهوری خواهان و دموکراتها که مدتها نسبت به توافق بدبین بودند منجر به تدوین سیاست طولانی مدت با هماهنگی جدید با متحدان اروپایی در مورد نگرانیهای هستهای و غیرهستهای شد که میتواند به عنوان پیچیدهتر کردن وظیفه دیپلماتیک اساسی مرتبط با برجام تلقی شود.
گمانه زنیها مبنی بر اینکه تمایل به کاهش تعهدات ایالات متحده در خاورمیانه و به دنبال آن حمله روسیه به اوکراین مسئله ایران را نیز از صحنه خارج کرد، درست به نظر نمیرسد؛ اما به نظر میرسد بخشی از روایت خارج از ایالات متحده مبتنی بر این ذهنیت و تصور باشد.
«راب مالی» مذاکره کننده ارشد دولت بایدن با ایران نیز در شهادت اخیر خود در برابر نمایندگان امریکایی اذعان کرد که سیاست ترامپ برای «فشار حداکثری» بر ایران به قدری نتیجه معکوس داشت که تپهای بسیار شیب دار در مقابل تیم بایدن قرار گرفت و امید ساده برای بازگشت به مشارکت کامل ایالات متحده به عنوان یک گزینه منطقی مطرح نبود.
تعیین برداشت و نتیجه گیری طرف ایرانی ماجرا حتی سختتر است. آیا رهبران ایران میخواهند توافق را از بین ببرند یا گمان میکنند که سرپیچی از آن به سادگی امتیازات بیشتری را در مذاکرات برایشان به ارمغان میآورد؟ با توجه به قدرت متمرکز رهبران ایران و بیاعتمادی عمیق آنان به نهادهای بین المللی ممکن است به کسب امتیازاتی در مورد تحریمها امیدواریهایی داشته باشند اما مایل هستند با نابودی برجام زندگی کنند. این که آیا این موضوع به معنای مسابقه برای رسیدن به خط پایان یک سلاح هستهای کاملا قابل استقرار است یا خیر باید منتظر ماند و دید. آیا ایران فضای منطقه را به نفع منافع خود میبیند؟ و آیا چنین قضاوتی عاملی کلیدی در تعیین رفتار آن کشور در پرونده هستهای خواهد بود؟
یکی از تغییرات کلیدی در منطقه تحکیم روابط اعراب و اسرائیل البته بدون حضور فلسطینیان است. عادیسازی روابط بین اسرائیل و امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان مطمئنا به صورت کامل به ضرر ایران است زیرا تهدید مشترک احساس شده از سوی ایران بیش از هر عامل دیگری آن کشورها را به تجدید نظر در روابط خود واداشته است. ایران آن چه را که «ناتوی عربی – صهیونیستی» میخواند محکوم کرده عاقلانه است که نهادهای امنیتی آن کشور همکاری امنیتی تازه میان دشمنان خود را جدی بگیرند.
با این وجود، ایرانیان زیرک تر نیز نکته مهمی را یافتهاند: کارشناسان ایرانی در توضیح توافق نامه ابراهیم، ترسی متحد کننده از خروج آمریکا از منطقه مشاهده میکنند. این استراتژی کلان ایران است. بنابراین، اگر توافق ابراهیم منجر به کاهش نفوذ آمریکا شود زیرا کشورهای منطقه مسئولیت بیشتری را بر عهده خواهند گرفت، ایران هم چنان برنده خواهد بود.
در مورد مشتریان ایران در بیروت، بغداد، دمشق و صنعا، تصویر بسیار آشفته و مختلط است. فروپاشی لبنان به عنوان یک کشور قابل دوام و کاهش قدرت رای حزب الله برای ایران خوب نیست اما تهران احتمالا استفاده از خاک لبنان را به عنوان سکوی پهپادی و موشکی برای منافع خود کافی میبیند. به همین ترتیب، بقای سوریه برای ایران به اندازه کافی خوب است اما روابط آن کشور با اعراب و کردها هرگز آسان نیست.
عراق حتی پیش از تکمیل فرایند تشکیل دولت هرگونه تماس با اسرائیل را به عنوان خیانت به صورت قانون مطرح کرده است که احتمالا تلاشی نمادین برای مقتدی صدر است تا توسط جناحهای شیعه طرفدار ایران بیش از پیش به حاشیه رانده نشود.
بنابراین ژئوپولیتیک جدید منطقه ممکن است تهران را متقاعد کند که بدون برجام، با همکاری روسیه و چین برای جلوگیری از هرگونه اقدام جدید تنبیهی و همراه با کسب پیروزیهای کوچک در کشورهای مشتری خود میتواند زندگی کند.
با این وجود، برای سایر کشورهای منطقه و برای قدرتهای غربی دنیای بدون برجام خطرناکتر است.