زن ۲۸ ساله در بارداری سومش اصلا تصور نمیکرد که قرار است با ۴ نوزاد از بیمارستان به خانه برگردد، بهویژه اینکه در خانوادهشان سابقه چندقلوزایی وجود نداشته است.
پای صحبت پدر و مادرهای جوان که بنشینید، از سختی های فرزنددار شدن می گویند؛ از نگرانی هایی که برای تامین نیازهای فرزندشان دارند و دغدغه هایشان برای آینده آنها. اما همه پدر و مادرها باور دارند که با وجود همه سختی ها و دغدغه های فرزندداری، بچه ها هدیه هایی از آسمان هستند.
مهدی مرادنیا، کارگر فضای سبز شهرداری تهران و اهل کوهدشت لرستان است. وقتی فهمید قرار است هدیه ای آسمانی برایش فرستاده شود، پدر ۲دختر ۱۱و ۹ساله بود، اما در خواب هم نمی دید که قرار است با تولد ۴قلوها، پدر ۶فرزند قد و نیم قد شود.
او حالا پدری جوان است که هرچند فکر کردن به تامین نیازهای فرزندانش خواب را از چشم هایش ربوده، اما هر روز خدا را برای داشتن این هدیه های آسمانی شکر می کند. مهمان خانه کوچک، اما با صفای خانواده مرادنیا شدیم که از پاییز امسال، صدای ۴نوزاد سکوت آن را شکسته است. پدر خانواده می گوید در آستانه روز پدر، با داشتن ۶فرزند سالم، شادترین پدر دنیاست.
وقتی شگفت زده شدیم
یکی از بچه ها را در بغلش نگه داشته و تکان تکان می دهد تا آرام شود و بخوابد. همزمان چشمش به مادر و دخترهاست که مشغول رسیدگی به بچه های دیگر هستند. وسط صدای گریه و نق زدن بچه ها می گوید: «من قبل از تولد بچه ها، ۲فرزند داشتم، طهورا و آتنا، دختران ۱۱ساله و ۹ساله ام. خدا لطفی در حق من و همسرم کرد و ما صاحب ۴قلو شدیم.»
این پدر جوان از شنیدن عجیب ترین و البته شیرین ترین خبر عمرش تعریف می کند: «همسرم در هفته هفتم بارداری بود که برای سونوگرافی به پزشک مراجعه کرد. آنجا فهمیدیم که ۴قلو باردار است. اولش شوکه شدیم و باورش برایمان سخت بود. ما اصلا در خانواده و اطرافیان حتی ۲قلو هم نداشتیم؛ این اتفاق آنقدر برای من باورنکردنی بود که حتی به پزشک سونوگرافی شک کرده بودم و می گفتم خودم باید دستگاه را ببینم تا باور کنم تشخیص درست است! هرچه هم می گفتند تو که از سونوگرافی سر درنمی آوری، قبول نمی کردم! بعد از کلی اصرار بالاخره داخل اتاق رفتم و دکتر در نمایشگر دستگاه، ۴تا بچه را نشانم داد. اصلا باورم نمی شد. هاج و واج از اتاق بیرون آمدم. تا ۲روز در خانه مان سکوت بود و در ناباوری به سر می بردیم.»