نمی دانم تا به حال در میانه یک دعوای پر زد و خورد بوده اید یا نه؟ اگر بوده اید یکی از طرفین دعوا از نزدیکان شما بوده است یا نه؟ همسر بنده به رغم ظاهر روشنفکرانه و حرف های فلسفی و هزار تا نشانه مدرن یک ادم کاملا سنتی است. بدجوری هم به فحش به خصوص فحش به مادر محترمه شان الرژی دارد. الرژی که چه عرض کنم تا حد کشتن و کشته شدن پیش می رود.
ه قول خودش تمام دعواهای زندگیش که از تعداد انگشتان دست و پا تجاوز کرده و بیشمار شده، به خاطر دیگران بوده. بگذریم. بارها درباره این که فحش باد هواست بحث های متعدد داشته ایم و همه هیچ. دیروز با یک اتفاق ساده درگیر یک دعوای اساسی تا حد خون و خونریزی شد. بعد از دعوا یک بحث اساسی درباره فحش و بی ارزشی کلمات فحش داشتیم و باز هم هیچ. بعد از ساعت ها درگیری در ماجرای دعوای خونینش با فردی بی ارزش اعلام فرمودند که باز هم این کار را خواهند کرد. من هم دعا کردم که امیدوارم بعد از یک دعوا برای مدتی در گوشه عزلت و تنهایی در فضایی کاملا پاستوریزه به نام زندان بمانید و قدر عافیت و سلامت را بدانید و مطالعات بی اثر فلسفی - منطقی تان را همان جا ادامه دهید و یک مشت نوشته و کلمات بی معنا پیامد تنهایی تان در زندان بیرون بدهید.
به نظر من فحش ها انچنان بی ارزشند که هیچ کلمه و جمله ای در زبان بی ارزش نیست. بهترین راهکار در مقابله با فحش لبخند استهزا به فحش دهنده است و بدترین کار پاسخ دادن به فحش دهنده. دوست داشتم بیشتر بنویسم اما تا بعد...