جالب است بدانید که در هواپیماهای شخصی در ایران مساله تحریم وجود ندارد. بنابراین افرادی که سرمایه دارند و متقاضی خرید هواپیمای شخصی هستند راه سختی در پیش ندارند.
در کشوری با این آمار فقر و معضل که مسئولان فعلی اش، داعیه دار عدالت، برابری و روشنگری اند، بهتر است روشن بشود که دارندگان این امکانات، چه حقیقی چه حقوقی، بانی سود برای کدام شرکت وابسته به کدام ارگان و نهاد هستند؟
این روزها و در حالی که در بالادست، جشن جابه جایی دولت، هیاهوی تعیین کابینه وزیران و چنگ زدن به هر ریسمانی برای رسیدن به مناصب تازه در دولت تازه برپاست، در فرودست(به لحاظ نگاه عملکرد آقایان!) هر روز برای قربانی شدن بیش از پانصد نفر از هموطنانمان عزاداریم. دزهای چندم واکسن در اکثر کشورها به انجام رسیده و احتمالا حیوانات نیز واکسینه شدهاند. این در حالی است که ایران، علیرغم آنکه مدعی تولید چندین نوع واکسن است، هنوز پس از گذشت نزدیک به دو سال ، حتی در مهار کرونا نیز درجا می زند و تنها در ابتلا و قربانیان کرونا در حال زدن رکورد خود است! گویی مردم به حال خود رها شده اند، مردمی که حتی برای خریدن سرم، کف داروخانه ها دراز می کشند! غم آب و گاز و نان و برق و مسکن و شغل و امنیت و ... نیز بماند. درست در این شرایط که طیف گسترده مردم برای زنده ماندن آواره مراکز درمانی هستند، عده ای با جت شخصی شان به مسافرت های تابستانی رفته و تعطیلات می گذرانند..!
شکاف زنده ماندن در ایران
این همان شکاف عمیق است که قدمتی چند ده ساله دارد و چند نسل را متاثر از خود کرده است. شکافی که نمود آن جدا از بعد اقتصادی، روان اجتماعی مردم این مرز و بوم را نیز متاثر از خود کرده است. شاید برایتان عجیب به نظر برسد اما بیش از سی درصد از مردم ایران، زیر خط فقر زندگی میکنند. در حالی که تحریم و تورم و بورس و حتی کرونا ... برای برخی، مجال ثروتاندوزی است، آنها با هر تکانه این وقایع به خود میلرزند،یک روز شیر را از سبد مصرفی خود حذف میکنند یک روز گوشت و مرغ را. تکانها که شدیدتر شود حومهنشین میشوند. این تیزی همان شکاف است که زندگی آنها را از هم میدرد..! اما میدانید خط فقر یعنی چه؟یعنی با روزی ۱ دلار (۲۴ هزارتومان) زندگی کردن. به این ترتیب یک خانواده ۵ نفره که در ماه، نزدیک به ۴ میلیون تومان خرج کنند، زیر خط فقر قرار دارند. تلخ آنکه کافیاست در اطرافمان چشم بگردانیم تا مصادیق این آمار پیش نگاهمان صف بکشد. حال آنکه روی دیگر سکه به گواه مدیرکل دفتر نظارت بر فرودگاه ها و شرکت های هواپیمایی، افرادی در همین کشور هستند که جت و هواپیمای شخصی دارند. هرچند در بالا بودن سطح کیفی زندگی ایرادی وارد نیست اما در کشوری با این آمار فقر و معضل که مسئولان فعلی اش، داعیه دار عدالت، برابری و روشنگری اند، بهتر است روشن بشود که دارندگان این امکانات، چه حقیقی چه حقوقی، بانی سود برای کدام شرکت وابسته به کدام ارگان و نهاد هستند؟ اصلا چه کسانی هستند؟ چقدر از امکانات (مانند قشرهای ضعیف تر) بهره می برند؟ مالیاتشان چگونه محاسبه می شود و ...
چه کسانی جت شخصی دارند؟
اما وقتی حرف از جت و هواپیمای شخصی به میان می آید، اولین پرسش این است؛ چه کسانی؟ در لیست کسانی که گرانقیمت ترین جت های شخصی جهان را دارند ،در کنار ستارگان و افراد شناخته شده ای چون کریستیانو رونالدو، دواین جانسون،جکی چان،دن بیلزریان،جی زی و ... نام سردار آزمون نیز به چشم می خورد. به نظر می رسد آزمون، تنها فرد ایرانیست که نامش در لیست دارندگان جت یا هواپیمای شخصی فاش شده است. در سال ٨٢ وزارت راه وقت، لایحهای را در رابطه با اجازه پرواز هواپیماهای شخصی به دولت برد و از آن تاریخ بود که مالکیت حقیقی و حقوقی هواپیماهای شخصی در ایران آزاد شد و هرکس میتوانست بر اساس ضوابط سازمان هواپیمایی بهرهبرداری کند، اما این لایحه در سالهای گذشته به دلایل مختلفی مغفول ماند. با این حال طی سال های گذشته ١٦٠ الی ١٧٠ هواپیمای یکموتوره لوکس فوق سبک وارد کشور شد. این هواپیماها که وزنی کمتر از ٦٠٠ کیلوگرم دارند، گاهی در تفریحات استفاده میشوند و گاه می توانند در مسیرهای طولانی تر پرواز کنند. گفته می شود به هواپیماهای شخصی در ایران، یارانه سوخت تعلق نمی گیرد. همچنین هزینه نگهداری هواپیماهای شخصی که بالای ۶۰۰ کیلوگرم وزن و بیش از دو نفر ظرفیت دارند، معادل هواپیماهای مسافربری است. مورد مهم آنکه هواپیماهای شخصی دو نفره، باید بیمه شوند که شرایط آن مشابه بیمه ماشین است. در صورتی که هواپیمای شخصی در ایران بیمه نامه نداشته باشد، به آن اجازه پرواز داده نمی شود.
از اجاره تا خرید
اولین بار در سال ٩۵ بود که روزنامه «شرق» در گزارش خود به فعالیت برخی شرکتها در ارائه خدمات پرواز خصوصی و فروش جتهای شخصی در ایران اشاره کرد. البته این روزنامه به نام این شرکت که «فرست کلاس» نام دارد اشاره نکرد اما افزوده استفاده از خدمات این شرکت مستلزم داشتن «پول کافی» است تا بتوان با دوستان یا اعضای خانواده «از فرودگاه مهرآباد راهی هر نقطهای در داخل و خارج از کشور» شد. کمابیش میدانیم که تلاش شرکتها، بیشینه کردن سود سهامداران و مالکان آنهاست؛ اما مشخصا استفاده از جتهای شخصی بسیار گران درمیآید. پس در این صورت چگونه شرکتهای بزرگ این هزینههای بالای جتهای شخصی را توجیه میکنند و معمولا چندین جت شخصی در اختیار برخی اشخاص(حقیقی یا حقوقی) قرار میدهند؟این قضیه در مورد افراد ثروتمند هم صدق میکند. چون مبالغ هنگفتی بابت خرید جتهای شخصی که هزینه نگهداری بالایی نیز دارند، میپردازند. از آنجایی هم که ثروتمندان بههیچوجه پول خود را دور نمیاندازند، قطعا در مقابل این هزینهها، سود فراوان هم کسب میکنند. پرواز با جتهای شخصی گران است. چیزی حدود ۸ هزار دلار برای هر ساعت پرواز.برای مثال اگر پرواز لندن تا دوبی با جت شخصی ۵۵ هزار دلار هزینه داشته باشد، فردی که با جت مسافرت می کند باید ساعتی ۱٨٣٣٣ دلار درآمد داشته باشد که این جت شخصی برای او صرف کند؛ یعنی باید حداقل در سال حدود ۱۶۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار درآمد داشته باشد! حال باید دید مشابه این درآمدها در ایران از آن چه کسانی است!
در ادامه این گزارش روزنامه اینترنتی فراز: اما برای ایرانیهایی که درگیر گرانی دلار هستند، هزینههای جتهای شخصی بسیار بزرگ خواهند بود؛ بهتر است با یک مثال به شرح این موضوع بپردازیم. اگر فرد متوسطی که در آمریکا کار میکند، کل درآمد یک سال خود را جمع کند که بخواهد با جت شخصی گلفاستریم مدل G550 بهجایی برود، فقط میتواند ٣۵۰۰ کیلومتر راه برود یعنی فقط یک پرواز حدودا ۶ ساعته این مدل جت شخصی بیش از ٧۰ میلیون دلار قیمت دارد. مدلهای گرانتری از این جت هم وجود دارند که تا بیش از ۱۰۰ میلیون دلار هم میرسند. البته منظور، هواپیماهای بزرگی ساخت ایرباس یا بوئینگ نیستند که تبدیل به جتهای شخصی شدهاند؛ این هواپیماها بسیار گرانتر و لوکس تر هستند. اما در ایران شرایط چگونه است؟جالب است بدانید که در هواپیماهای شخصی در ایران مساله تحریم وجود ندارد. بنابراین افرادی که سرمایه دارند و متقاضی خرید هواپیمای شخصی هستند راه سختی در پیش ندارند همانطور که می دانیم ایران بهشت سرمایه داران است! در نهایت باید گفت هدف از این گزارش زیر سوال بردن سطح کیفی بالا در زندکی برخی نیست بلکه همانطور که در بخشی از گزارش به آن اشاره شد، بهتر است روشن بشود که دارندگان این امکانات، چه حقیقی چه حقوقی، بانی سود برای کدام شرکت وابسته به کدام ارگان و نهاد هستند؟ اصلا چه کسانی هستند؟ چقدر از امکانات (مانند قشرهای ضعیف تر) بهره می برند؟ مالیاتشان چگونه محاسبه می شود و ... چراکه طبیعتا امکان استفاده از جت و هواپیمایی شخصی چه از لحاظ مالی و چه برخی تبصره های قانونی برای همه مقدور نیست و ممکن است در پشت پرده چراغ های بسیاری برای عموم روشن شود...!