عباس سلیمی نمین، پژوهشگر تاریخ و فعال سیاسی اصولگراست. او از فعالان رسانه ای مشهوری است که دیدگاه هایش درباره مسائل روز سیاسی همواره اثرگذار بوده است.
سالی که روبه پایان است، سال پیروزی اصولگرایان در انتخابات و حذف جریانات اعتدالی و اصلاح طلبان از دولت بود. اما آیا جریان اصولگرا می تواند با جوانان خود، یک چهره تازه از خود به نمایش بگذارد؟ آیا جوان گرایی در ساختار سیاسی کشور ممکن است؟
این محور اصلی گفتگو با عباس سلیمی نمین است. او مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران است و مدیرمسئول سابق کیهان هوایی به مدت ۱۳ سال بوده است.
این چهره اصولگرا در این گفتگو از جریانات سنتی راست و چپ انتقاد کرده و درباره آینده سیاسی چهره هایی چون حسن روحانی، علی لاریجانی و علی اکبر ناطق نوری سخن می گوید.
گفتگوی عباس سلیمی نمین را با مصطفی انتظاری هروی، مدرس علوم سیاسی دانشگاه و روزنامه نگار، در برنامه «یک و دو» خبرفوری بخوانید و ببینید و نظر بدهید.
***
خبرفوری: آقای سلیمی نمین در آغاز قرن جدید، صفبندیهای تازهای را در حوزه سیاسی خودمان میبینیم از جمله بعد از انتخابات 1400 و پیروزی اصولگرایان. من میخواستم تحلیل شما در رابطه با روند گفتمانی که در جریان اصولگرا در حال طی شدن است، به ویژه بعد از این انتخابات را بدانم. جریان اصولگرا دقیقا دارد به چه سمتی میرود و جریانات نوظهورش و جوانترهای آن چه کار میکنند؟
سلیمی نمین: اینکه جریان اصولگرایی و بویژه جوانانشان به کجا دارند میروند، بحث بسیار مهمی است؛ هم به لحاظ سابقه تاریخی این موضوع و هم به لحاظ مطالعات میدانی آن، بسیار حائز اهمیت است. جوانگرایی امری بسیار طبیعی است، طبیعت اقتضاء میکند هر پدیدهای جوان شود. در طبیعت این نوگرایی حتما باید وجود داشته باشد وگرنه دچار توقف و پوسیدگی از درون میشود. اما آیا این روند سیر طبیعی خودش را در ایران ما بعد از استقلال طی کرد یا خیر، بحث بسیار مهمی است. اگر قائلیم که طی نکرد، باید به این پرسش پاسخ دهیم که عواملش چیست و چرا به یک امر کاملا عقلانی و منطقی در حوزه های اجتماعی و سیاسی بیتوجهی شد؟ وقتی ما مطالعه میکنیم میبینیم که ما دچار یک نوع نخبهگرایی در ارتباط با نظامات نوظهور هستیم.
در نظامهای مختلف یعنی در همه نهضتها یا حرکتهای اجتماعی، نوعی نخبهگرایی و تمایل به ماندگاری در نسل اول را میبینید که موجب میشود خیلی از تحولات سیاسی و اجتماعی در همان مرحله اول دچار توقف شود. شما این نخبهگرایی را در الجزایر میتوانید به صورت محسوس ببینید؛ نسل اولی که پیشقراول و پیشاهنگ تحول بود، نخواست صحنه را ترک کند و موجب انحراف جدی شد. آیا در ایران ما این تمایل وجود نداشت؟ به طور محسوس شما این تمایل را از جانب کسانی که معتقد بودند بدون نخبگان جامعه به جلو نخواهد رفت، شاهد بودید. در این شرایط، جامعه به شدت محتاج نخبگان خودش است و نمیتواند زایش داشته باشد.
خبرفوری: و نخبگان را همان نسل اول میدیدند.
سلیمی نمین: بله، همان نسل اول میدیدند که البته این نوعی زیادهخواهی از نگاه امام محسوب میشد و بعد هم ازسوی رهبری و به درستی هم از جانب مردم.
هرچند ما این نخبهگرایی را در ساختار عقب زدیم و به عنوان یک آفت گرفتار آن نشدیم اما در عین حال در ارتباط با لایههای دیگر؛ مشکلاتی داشتیم. درست است که نتوانستند قانون اساسی را عوض کنند تا یک قشر همواره در قدرت بمانند یا نتوانستند دست به تاکتیکهایی بزنند که قدرت بین خودشان یا یک جریان دست به دست بشود یعنی درواقع از یک دایره خارج نشود؛ اینها پشت سر گذاشته شد اما در عین حال در ارتباط با پدیده جوانگرایی، دچار شرایط خطیر و دشواری شدیم یعنی یک نوع تقابل کاذب شکل گرفت، یک نوع خصومت کاذب بین نسلی و نسل دیگری به وجود آمد. شما الان این احساس که حقی ضایع شده و سالها این حق از یک عدهای گرفته شده را در خیلی از کنشها میبینید، گرچه شاید این مطلب را فریاد نزند ولی در عملکرد این مطلب را به وضوح میبینید.
خبرفوری: با توجه به بحث مهاجرتهایی که اتفاق میافتد.
سلیمی نمین: خیر در مقوله مهاجرتها نیست، در درون خود جامعه ما. ببینید وقتی جوانی سر کار میآید، نوع مواجههاش با تجربیات نسل قبل خودش یک مواجهه به شدت غضبآلود است. اصلا حاضر نیست که خودش را با گذشته پیوند بزند و خودش را در تدوام گذشته ببیند. یعنی بیتوجهی عامدانه نسبت به تجربیات گذشته دارد، یک نوع طغیان را به وضوح در این زمینه میبینید. این جوان گرچه الان به یک جایی رسیده و مسندی و جایگاه قدرتی دارد اما شما هنوز کینهاش را میبینید؛ کینهای که او را از عقلانیت دور میکند.