حجت پناه اظهار داشت: حکومت ما آموزش و پرورش را رها کرده است؛بودجه آموزش و پرورش کمترین میزان رشد را داشته؛دهه هشتادی ها بسیار استدلالی اند؛قیمت یک شانه تخم مرغ سال ۹۵، ۳۵۰۰ و سال ۱۴۰۱ یک عدد تخم مرغ ۳۵۰۰ است؛ با مطهری و شریعتی نمی توان نسل دهه هشتاد را قانع کرد؛ در کتب درسی نام کوروش و صادق هدایت حذف و حجم گلستان سعدی کم شده است.
دکتر حسین حجت پناه استاد علوم اجتماعی دانشگاه فرهنگیان نخستین میهمانی بود که در سلسله نشست های ویژگی های نسل های معاصر و تفاوت آن ها با نسل جدید در خدمتشان بودیم. اگر به خاطر داشته باشید در «کافهخبر» مدتی است گفت و گوهایی را با اهل نظر ذیل عنوان ضرورت گفت و گو در زمینه و زمانه ما برگزار می کنیم. حوادث اخیر در کشور باعث شده است موضوع جدیدی را در دستور کار خود قرار دهیم. دکتر حجت پناه در برابر پرسش های عبدالجواد موسوی سعی کرد شان و منزلت دانشگاهی خود را حفظ کند و درست مثل یک معلم جامعه شناسی روشن و دقیق سخن بگوید.حرف های حجت پناه برای آن ها که مخاطب خاص و حرفه ای جامعه شناسی نیستند و دغدغه امروز و فردای این سرزمین را دارند خواندنی و شنیدنی است. برای ما که چنین بوده است امید که برای شما نیز چنین باشد. ایدون باد.
فرآیند شکل گیری شکاف نسلی
موسوی: بگذارید از ریشه های علمی شروع کنیم و به این پرسش بپردازیم که اصلا از چه زمانی ما شروع به تقسیم بندی آدم های جامعه بر مبنای نسل کردیم؟ یعنی سال تولد انسان ها آن ها را از دیگران متمایز کرد؟
حجت پناه: شاید از زمانی که نظام خانوادگی و قبیله گی در بین انسان ها پا بر جا شد ما با مفهوم نسل مواجه شده ایم. پدران با پسران و پسران با پسرانشان اختلاف پیدا می کردند و رد این اختلاف ها را در متون قدیمی ادبیات هم می توان پی گرفت در داستان های کهن هم خبر از گله و شکایت پدر از فرزندان یا فرزندان از پدر دیده می شود. اقتضای زندگی سنتی نیز این بوده است که افراد انتسابی به یک خانوادهی مشخص داشته باشند بنابراین تبار شناسی و ریشهی خانواده ها و نسل ها در دوران کهن بسیار اهمیت داشته است. اما آنچیزی که مراد ما از واژهی «نسل» است؛ افرادی هستند که در زمان مشابه با همدیگر زندگی می کنند. به دلیل تغییرات گستردهی اجتماعی تغییرات اجتماعی در جهان مدرن به مراتب بیش تر از جهان پیشا مدرن است و به همین خاطر دیدگاه و نگرش نسل ها به زندگی سریع تر تغییر می کند به گونه ای که حتی می تواند ایجاد عدم درک متقابل و عدم مفاهمه و حتی در مراتب وخیم تر به نشنیده شدن و نفهمیده شدن یکدیگر منجر شود. شکاف نسلی و گسست نسلی تعبیری است برای وضعیتی که دو نسل از لحاظ نگرش و سبک زندگی تفاوت های بسیار زیادی باهم دارند که شکاف فوق العاده عمیقی بین آن ها ایجاد کرده است. هر چقدر این تغییرات اجتماعی بیشتر شود این عدم درک و عدم مفاهمه نسل ها ظاهرا بیشتر شده است. ممکن است من با پسرم از نظر سنی سی سال اختلاف داشته باشم از نظر دیدگاه و نگرش سیصد سال اختلاف دارم. بنابراین طبیعی است که در حال حاضر موضوع شکاف بین نسل ها بسیار اهمیت پیدا کرده است. بگذارید یک مقداری از عقب تر نگاه کنیم: بعد از جنگ جهانی دوم پارادایم جدیدی در جهان ایجاد می شود و به لحاظ معرفتی یک تناقضی را در ذهن بشر ایجاد می کند. در دوران مدرنیته متقدم، علم گرایی بسیار رشد پیدا کرد به حدی که علم را به سان معرفتی می دانستند که می تواند انسان را از همهی مشکلاتش نجات دهد و او را به رستگاری برساند. فرانسیس بیکن می گفت: علم توانایی است. از این دست جمله ها در این دوره بسیار زیاد می تواند نقل کرد اما در جنگ جهانی دوم با استفاده از همین علم دو بمب اتمی در ژاپن منفجر شد و یک فاجعه را رقم زد.فاجعهی انسانی که نمود آن جنگ است یک تفاوت برجسته ای با فجایع طبیعی دارد؛ اینکه فاجعه انسانی زایش فکری و زبانی را با خود به همراه دارد. بنابراین بعد از بمباران اتمی ژاپن سوالی اذهان اندیشمندان را به خود مشغول کرد که آیا علم انسان موجب رهایی یا موجب اسارات و بدبختی او است. برخی این طور نگاه می کردند که انگار علم بیشتر از نجات و فلاح و رستگاری و سعادت برای انسان جنگ و بدبختی و سلاح های کشتار جمعی به بار آورده است و خود تبدیل به یک معضلی شده که باید آن را مهار کرد.
در سال ۱۹۵۲ وقتی آلبرت شوایتزر جایزه صلح نوبل را می گیرد می گوید انسان ابر قدرت شده است اما ابرانسان نشده است. ما بعد از جنگ جهانی دوم یک پرسش های معرفتی داریم. دو در جنگ جهانی دوم اروپا به عنوان خاستگاه مدرنیته با یک ویرانی گسترده مواجه شد به همین دلیل یک مفهومی بعد از جنگ جهانی دوم به شدت رایج شد و آن هم مفهوم توسعه است . یعنی برنامه ای که برای بازسازی این همه ویرانی تدوین است. در ایران هم برنامه های توسعه پی گرفته شد مانند تاسیس شرکت های تعاونی روستایی، طرح مارشال و طرح های بهداشت عمومی .آغاز توسعه جهانی درست آغاز تغییرات گسترده اجتماعی نیز هست. این تغییرات، دگرگونی ارزش ها و هنجار های نسل های بعد از جنگ جهانی دوم را نیز به همراه دارد و گروه های مختلف اجتماعی برجسته تر می شوند. مثل هیپی ها یا پانک ها یا در دهه هفتاد بیتل ها شکل گرفتند و در همین دوران بود که موضوع تغییرات نسلی از ادبیات فولکور وارد ادبیات علمی شد. در همین زمان در ایران،توجه به تغییرات و تفاوت های نسل ها در سینمای دهه سی و چهل ایران به وضوح دیده می شود مثل فیلم قیصر که داستان فیلم یک دعوای نسلی است.
تعیین بازه زمانی تقسیم بندی نسل ها
معمولا یک بازهی زمانی مثل ده سال یا هفت سال برای تقسیم بندی نسل ها در نظر می گرفتند ریشهی علمی این تقسیم بندی زمانی از کجا می آید؟
ما علمی داشتیم به نام علم انساب. مثلا اعراب صدر اسلام برای شناختتن تبار یک فرد از علم انساب استفاده می کردند. حتی در روایتی هست که حضرت علی از برادرش عقیل می خواهد که خانمی از قبیله ای شجاع برای حضرت پیدا کند. یک خاستگاه دیگری دارد به نام رجال داریم که هر سی سال را یک نسل می داند. اما نکتهی مهم این است که این بازه بندی نسل ها صرفا تمام شدن یا شروع شدن یک دورهی زیست نیست بلکه هر بازهی زمانی به خاطر تفاوت های فرهنگی و تربیتی یا به تعبیر دیگر به لحاظ کالاهای فرهنگی که مصرف می کنند. پیر بوردیو جامعه شناس فرانسوی می گوید به من بگو چه مصرف می کنی تا بگویم کیستی.